، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 25 روز سن داره

بانوی زیبای من

پایان دلتنگی مامان

ادرینا جونم از روزی که فهمیدم تو تو دلمی کلی استرس گرفتم حتی یادم میرفت اب دهنم قورت بدم خودم باورم نمی شد که دارم مامان میشم اخه نمیدونم چرا همیشه فکر میکردم نی نی دار نمیشم...اره مامانت خل بوده الکی همیشه غصه نبودنت میخوردم کم کم که بودنت علنی شد من و بابا کامی کلی برات ذوق میکردیم چه حس زیبایی مامان طلا مرسی مرسی مرسی که دخمل منو بابا شدی تازه نمیدونی با اومدنت چه زیبایی ها به ارمغان اوردی..مامان گلی عاشقتم.   ...
25 خرداد 1393

ادرینا جونی

دخترم بهترین هدیه ای بود که خداوند بهم بخشید...امیدوارم لیاقت این هدیه ارزشمند داشته باشم خداوندا شکرررت. ادرینای عزیزم با اومدنت تو یه روز از روزهای پاییز بیست و یک مهر نود و دو شادی ولذت دوباره ای را  در من شعله ور کردی     ...
21 خرداد 1393
1